جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ورازنرسی

درازنفسی

درازنفسی
حالت درازنفس. درازنفس بودن. رجوع به درازنفس شود، کنایه از پرگویی یعنی کلام را طویل کردن و بسیار گفتن. (غیاث). زیاده گویی. (آنندراج). روده درازی. پرچانگی. وراجی:
درازنفسی از حد گذشت می کوشم
در اختتام دعا و در اختصار بیان.
سنجر کاشی (آنندراج).
- درازنفسی کردن، پرچانگی کردن. پرگویی کردن. وراجی کردن. زنخ زدن: هَرف، فزونی و درازنفسی کردن در مدح و ثنا. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا