جدول جو
جدول جو

معنی وخش داد

وخش داد(پسرانه)
داده روشنایی، یکی از سرداران هخامنشی
تصویری از وخش داد
تصویر وخش داد
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با وخش داد

پیش داد

پیش داد
پیش پرداخت، پولی که پیش از کار کردن به کارگر داده شود، مساعده، عطیه که پیش از خواهش و درخواست کسی به او داده شود، برای مِثال ز بس حرص بخشش، نکرده سؤال / به سائل دهد جود او پیش داد (عسجدی - مجمع الفرس - پیش داد)
پیش داد
فرهنگ فارسی عمید

خوش باد

خوش باد
با باد نیکو. با باد خوب. رَیِّح: یوم ریح،روزی خوش باد. (یادداشت مؤلف). عذوت الارض، خوش باد گردید. عذا البلد، خوش باد گردید شهر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

وا داد

وا داد
باز دادن، منع ممانعت (ناظم الاطباء) : (زاهد از منعت کند از عاشقی گو طریق عشق را وا داد نیست) (اسیری لاهیجی)
وا داد
فرهنگ لغت هوشیار