جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نیوزاد

نیوزاد

نیوزاد
پهلوان زاده. پهلوان نسب:
نوازید و مالید و زین برنهاد
برو برنشست آن یل نیوزاد.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

دیوزاد

دیوزاد
دیوزاده. زاده شده از دیو. بچۀ دیو. (ناظم الاطباء). از نژاد دیو. از تخمه دیوان:
که گر گیو گودرز و آن دیوزاد
شوند ابر غرنده یا تیزباد.
فردوسی.
که برد آگهی نزد آن دیوزاد
که آنجا سیاوخش دارد نژاد.
فردوسی.
کنون چون گشاده شد آن دیوزاد
بچنگ است ما را غم و سرد باد.
فردوسی.
بطمع بزرگیم بدهی بباد
بدان اژدهاپیکر دیوزاد.
اسدی.
گل را نتوان بباد دادن
مهزاد به دیوزاد دادن.
نظامی.
همه در هراسیم ازین دیوزاد
تویی دیوبند از تو خواهیم داد.
نظامی.
بمن بانگ برزد که ای دیوزاد
شبیخون من چونت آید بیاد.
نظامی.
، کنایه از اسب قوی هیکل و تیزرو. (غیاث) (آنندراج) :
به چابک روی پیکرش دیوزاد.
نظامی.
، خسرو دیوزاد، نامی از نامهای پهلوانان افسانه های قدیم. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

لیوزاد

لیوزاد
نام دختر آدم. بنت آدم، با هابیل در وجود آمد و او را با قابیل تزویج کردند. (حبیب السیر ج 1 ص 9)
لغت نامه دهخدا

نیوساد

نیوساد
پاینده، بی زوال، (برهان قاطع) (انجمن آرا)، ظاهراً از برساخته های فرقۀ آذرکیوان است
لغت نامه دهخدا

نیوراد

نیوراد
بر وزن دیوزاد، انتظام. حالتی مر نفس را که ترتیب و تقدیر امور کند. (از برهان). ظاهراً از مجعولات دساتیر آذرکیوان است
لغت نامه دهخدا