دهی است از دهستان چناران بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد، در 66 هزارگزی شمال غربی مشهد و بر کنار راه مشهد به قوچان در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و چغندر، شغل مردمش زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
محمود بن زنگی بن آق سنقر، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به الملک العادل. اولین از اتابکان شام است و از 541 تا 569 هجری قمری حکم راند. رجوع به محمد بن زنگی و نیز رجوع به تاریخ الخلفا ص 291 و کامل ابن اثیر ج 11 ص 55 و 180 و نقود ص 59 و حبیب السیر ج 1 ص 394 و 405 شود ارسلان شاه اول، ملقب به نورالدین. ششمین از اتابکان موصل است و از 589 تا 607 هجری قمری حکم رانده است. (یادداشت مؤلف). و نیز رجوع به الکامل ابن اثیر ج 12 ص 132 و فهرست کتاب خانه مدرسه عالی سپه سالار ج 2 ص 526 شود عبدالقادر، ملقب به نورالدین و معروف به حکیم. از اعاظم فقها و مشایخ فارس در قرن هفتم هجری است و به سال 698 هجری قمری در شیراز درگذشته است. رجوع به شدالازار ص 394 شود محمد، فرزند سیدشریف جرجانی، متخلص به نور، از شاعران قرن نهم هجری است و به سال 838 هجری قمری درگذشته، (از فرهنگ سخنوران ص 618 از نسخۀ خطی ریاض الجنه ص 618) عمر بن علی الرسولی. سرسلسلۀ رسولیان یمن است. به سال 625 هجری قمری پس از مرگ مسعود ایوبی وی در یمن دعوی استقلال کرد. رجوع به ائمۀ رسولی و رسولیان یمن شود ارسلان شاه ثانی. هشتمین از اتابکان موصل است و از615 تا 616 هجری قمری فرمانروائی کرده است. (یادداشت مؤلف). و رجوع به الکامل ابن اثیر ج 12 ص 135 شود علی بن عبدالله سفطی مصری، مکنی به ابوالحسن و ملقب به نورالدین و معروف به وراق و ابوالحسن وراق. رجوع به ابوالحسن وراق و نیز رجوع به علی وراق شود علی بن یوسف (صلاح الدین...) بن ایوب ایوبی، ملقب به نورالدین و مشهور به الملک الافضل. رجوع به علی ایوبی و نیز افضل (مَلِک...) شود علی بن صلاح الدین یوسف ایوبی، ملقب به الملک الافضل و معروف به نورالدین افضل. رجوع به علی ایوبی و نیز رجوع به نورالدین افضل شود علی بن عبدالله بن احمد بن علی سمهودی، مکنی به ابوالحسن و ملقب به نورالدین. رجوع به ابوالحسن و نیز رجوع به علی سمهودی شود علی بن عبدالله بن الجبار شاذلی ضریر، مکنی به ابوالحسن و ملقب به نورالدین. رجوع به شاذلی و نیز رجوع به علی بن عبدالله شود علی بن محمد بن غانم مقدسی، ملقب به نورالدین و مشهور به ابن غانم مقدسی. رجوع به ابن غانم و نیز رجوع به علی بن محمد... شود علی بن محمد بن علی قرشی بسطی اندلسی، مکنی به ابوالحسن و ملقب به نورالدین و مشهور به قلصادی. رجوع به علی قلصادی شود علی بن ظاهر وتری حسنی مدنی، مکنی به ابوالحسن و ملقب به نورالدین. رجوع به علی مدنی و نیز رجوع به علی بن ظاهر شود علی بن محمد بن محمد بن محمد بن خلف بن جبریل منوفی، مکنی به ابوالحسن و ملقب به نورالدین. رجوع به علی منوفی شود علی بن عبدالله بن علی نطوبسی، مکنی به ابوالحسن و ملقب به نورالدین و مشهور به سنهوری. رجوع به علی سنهوری شود علی بن جزار مصری حنفی، مکنی به ابوالحسن و ملقب به نورالدین. رجوع به علی بن جزار و نیز رجوع به علی مصری شود علی بن حسین بن ابی الحسن موسوی بحرانی، ملقب به نورالدین. رجوع به علی بن حسین و نیز رجوع به علی بحرانی شود علی بن محمد بن احمد، ملقب به نورالدین و مشهور به ابن صباغ. رجوع به علی بن محمد و نیز رجوع به ابن صباغ شود علی بن ابی بکر بن خلیفۀ همدانی حسینی یمانی، ملقب به نورالدین و معروف به ابن ازرق. رجوع به علی ازرق شود علی بن ظهیربن شهاب مصری، مکنی به ابوالحسن و ملقب به نورالدین و مشهور به ابن کفتی. رجوع به علی مصری شود علی بن محمد بن احمد بن یوسف طبناوی، ملقب به نورالدین. رجوع به علی طبناوی و نیز رجوع به علی بن محمد شود علی بن عبدالرحمن بن محمد بن اسماعیل قاهری، مکنی به ابوالحسن و ملقب به نورالدین. رجوع به علی قاهری شود علی بن محمد اشمونی، مکنی به ابوالحسن و مقلب به نورالدین. رجوع به اشمونی و نیز رجوع به علی اشمونی شود علی بن محمد بن عبدالرحمان اجهوری مصری، مکنی به ابوالارشاد و ملقب به نورالدین. رجوع به علی اجهوری شود
عبیدالله. از اشراف سمرقند است. وی در قرن نهم میزیست و به روایت خواندمیر به سال 867 قمری چون سلطان ابوسعید گورکان از سمرقند به ظاهر حصار شهر خیه لشکر کشید وی به شفاعت محصوران نزد ابوسعید رفت و مسؤولش مقبول افتاد. رجوع به حبیب السیر ج 4 ص 82 و 78 و 97 و... شود عبدالله بن امام الدین عمر بن فخرالدین محمد بن صدرالدین علی، الشافعی البیضاوی، مکنی به ابوسعید. از عالمان قرن هفتم و معاصر با اباقاخان و ارغون خانست. رجوع به بیضاوی در این لغت نامه و نیز رجوع به نزهه القلوب ص 123 و مقالات الشعراء حاشیه ص 245 شود حسین برادر ملک علاءالدین پادشاه غور است. وی پس از آنکه برادرش به دست سلطان سنجر سلجوقی اسیر گشت خود را پادشاه غور خواند و چون علاءالدین به غور بازآمد وی از شاهی خلع شد. رجوع به تاریخ دیالمه و غزنویان صص 423- 425 شود شعبان ثانی معروف به اشرف بیست وششمین ممالیک بحری مصر است وی به سال 764هجری قمری به سلطنت رسید و تا سال 778 حکم راند. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 72 و معجم الانساب ص 163 شود بغراخان، از بنی بلبان است. وی از سال 681 تا 691 از طرف سلطان دهلی والی بنگاله بود. (از طبقات سلاطین اسلام ص 275) (معجم الانساب ص 426). و نیز رجوع به قاموس الاعلام ج 6 شود محمودشاه اول، ششمین از خاندان الیاس و سی وهشتمین از سلاطین بنگالۀ هندوستان است. وی از 846 تا864 سلطنت کرد. (طبقات سلاطین اسلام ص 277). و نیز رجوع به معجم الانساب شود احمد بن محمد بن منصور، مکنی به ابن منیر. رجوع به احمد بن محمد بن منصور در این لغت نامه و نیز رجوع به ریحانه الادب ج 1 و تاریخ الخلفاء ص 321 و غزالی نامه ص 368 شود امیر ناصرالدین، عمربیک ترکمان، ملقب به امیر. ناصرالدین از سرداران سلطان حسین میرزا بایقرا است. رجوع به عمربیک و نیز رجوع به تاریخ حبیب السیر ج 4 ص 299 شود محمود، چهارمین سلاجقۀ بزرگ است. وی پس از جلال الدین ملکشاه سلجوقی به سال 485 به سلطنت رسید و تا سال 487پادشاهی کرد. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 135 شود ابن ابراهیم، معروف به سقمان ثانی، چهارمین ملوک ارمنیه است. وی از سال 522 تا 579 هجری قمری بر ارمنستان حکومت کرد. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 152 شود تکسین بیگ، مکنی به ابوبکر. از ممدوحان شمس الدین محمد بن عبدالکریم معروف به شمس طبسی شاعر است. رجوع به تاریخ ادبیات در ایران دکتر صفا ج 2 ص 837 شود امیر ناصرالدین، عبدالخالق بن امیر نظام الدین احمد بن امیر فیروزشاه از سرداران سلطان حسین میرزا بایغراست. رجوع به حبیب السیر ج 4 ص 139 ببعد شود محمود، هفتمین امرای ارتقیۀ کیفاست. وی به سال 597 هجری قمری به سلطنت رسید و تا سال 619حکمرانی کرد. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 150 شود ملک ناصرالدین، محمد بن برهان غوری. بعد از برافتادن قراختائیان، سلطان اولجایتو حکومت کرمان را به وی داد. رجوع به تاریخ مغول ص 416 شود مسعود غزنوی. لقب سلطان مسعود بن سلطان محمود غزنوی است. رجوع به مسعود غزنوی در این لغت نامه و نیز رجوع به تاریخ بیهقی شود محمد، نوزدهمین پادشاهان مغول هند است. وی از 1131 تا 1161 در هندوستان سلطنت کرد. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 297 شود محمد بن صالح، ملقب به نظام الملک. وزیر محمد خوارزمشاه و مادرش ترکان خاتون است. رجوع به تاریخ جهانگشا ج 2 ص 199 شود محمود، نهمین اتابکان زنگی موصل است. وی از سال 616 تا 631 هجری قمری حکومت کرد. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 145 شود برکه خان سعید، از ممالیک بحری مصر است. وی از 676 تا 678 هَ. ق. سلطنت کرد. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 71 شود لقب ملکشاه بن تکش خوارزمشاه است. رجوع به ملکشاه بن تکش در این لغت نامه و نیز رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 423 شود خسروشاه، آخرین و ششمین سلاطین خلجی هند است وی به سال 720 به سلطنت رسید. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 268 شود محمد، مشهور به صالح. نهمین ممالیک برجی مصر (824-825هجری قمری) است. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 74 شود محمود، از حکام بنگالۀ هندوستان. وی از سال 924 تا 927حکمرانی کرد. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 275 شود سبکتکین. لقبی است که ملک نوح پس از شکستن ابوعلی سیمجور به سبکتکین داد. رجوع به سبکتکین ناصرالدین شود لقب همایون پادشاه هند است. رجوع به همایون در این لغت نامه و نیز رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 297 شود
از دهات دهستان ژان بخش دورود شهرستان بروجرد است در 3هزارگزی شمال شرقی دورود و یک هزار گزی شمال شرقی دورود و یک هزارگزی شمال راه آهن در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 243 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و قنات، محصولش غلات و پنبه و چغندر، شغل مردمش زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 6 ص 352)
عبدالله بن حمزه بن حسن، یا حمزه بن عبدالله طوسی مشهدی، مکنی به ابوطالب و مشهور به نصیرالدین طوسی، از اکابر علمای امامیۀ قرن ششم است. وی از شاگردان ابوالفتوح رازی و استاد و ممدوح قطب الدین کیدری و معاصر ابن شهرآشوب است. او راست: 1- ایجاز المطالب فی ابرازالمذاهب، به فارسی. 2- الهادی الی النجات، در اثبات مذهب اثناعشری. 3- الوافی بکلام المثبت و النافی. (از ریحانه الادب ج 4 ص 201). و نیز رجوع به امل الاَّمل و الذریه ج 2 ص 487 شود محمد بیگ بن خلیل، چهارمین از حکام ذوالقدریه است و از 800 تا 846 هجری قمری حکومت کرده است. (یادداشت مؤلف). رجوع به ذوالقدریه شود عبدالحمید شیرازی، رجوع به مجمعالفصحا چ مصفا ج 3 ص 1447 و نیز رجوع به نصرالله بن محمد بن عبدالحمید منشی شود