جدول جو
جدول جو

معنی میناز

میناز(دخترانه)
نازنین من، مرکب از م (مخفف من) + ناز (مخفف نازنین)
تصویری از میناز
تصویر میناز
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با میناز

مهناز

مهناز
نور ماه، شکوه ماه، ناز ماه، آنکه چون ماه ناز و زیبا است، آنکه به ماه ناز و فخر می فروشد
مهناز
فرهنگ نامهای ایرانی

مینار

مینار
منار و گلدسته، میل و نشان، (ناظم الاطباء) : احتجر الارض، برگزید آن را برای خود و مینار بر آن نصب کرد تا دیگری در آن تصرف نکند، (منتهی الارب)، فرسخ، (ناظم الاطباء)، صحیح کلمه مَنار است، (آنندراج)، رجوع به منار شود
لغت نامه دهخدا

میناث

میناث
مئناث، (آنندراج)، صورتی از مئناث، ج، مآنیث، (مهذب الاسماء)، رجوع به مئناث و مهذب الاسماء شود: و توفی ابنه ابوعلی فی شهور سنه تسع و عشرین و خمسمائه و کان میناثاً، (تاریخ بیهق چ بهمنیار ص 197)
لغت نامه دهخدا

میناب

میناب
یکی از بخش های 5گانه شهرستان بندرعباس است و در مشرق این شهرستان واقع است، از شمال به بخش کهنوج و از مشرق بدهستان بشاکرد و از جنوب به بخش جاسک و از مغرب به بخش مرکزی شهرستان بندرعباس محدود است، قسمت شمال و مشرق آن کوهستانی و قسمت مرکز و مغرب آن جلگه و انتهای غربی آن ساحل دریای عمان است، هوایش گرم و نواحی ساحلی و مرکزی آن مرطوب است، آب اکثر قراء آن از رود خانه میناب تأمین میشود و محصول عمده اش خرما و غلات و مرکبات است، بخش میناب از هشت دهستان زیر تشکیل شده است: 1- دهستان رودخانه شامل 55 آبادی و 7723 نفر جمعیت، 2- دهستان رودان شامل 31 آبادی و 18495 نفر جمعیت، 3- دهستان سیریک شامل 85 آبادی و 14945 نفر جمعیت،
4- دهستان دهوشامل 21 آبادی و 13265 نفر جمعیت، 5- دهستان بهمنی شامل 9 آبادی و 7890 نفر جمعیت، 6- دهستان شهوار شامل 25 آبادی و 3808 نفر جمعیت، 7- دهستان حومه شامل 11 آبادی و 10749 نفر جمعیت، 8- دهستان پائین شهرشامل 10 آبادی و 5900 نفر جمعیت، و قصبۀ میناب که به صورت یک شهر کوچک است مرکز این بخش است، رویهمرفته بخش میناب از 248 آبادی تشکیل شده و جمعیت آن بالغبر 89934 نفر است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)، ناحیۀ میناب عباسی، و رجوع به جغرافیای سیاسی تألیف کیهان شود،
- میناب عباسی، بخش میناب را گویند
لغت نامه دهخدا

میناء

میناء
آبگینه، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، جوهرالزجاج، (اقرب الموارد)، گوهر آبگینه، (زمخشری) (دهار)، پیرایۀ کاسه، (زمخشری)، مینا، رجوع به مینا شود
مینا، لنگرگاه کشتی ها، رجوع به مینا شود
لغت نامه دهخدا

میجاز

میجاز
کوتاه گرداننده سخن را، (آنندراج) (منتهی الارب، مادۀ وج ز)، آن که سخن را کوتاه می گرداند، (ناظم الاطباء)، کوتاه گوی، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

مینا

مینا
گردنبند، گلی کوچک و زینتی، گلی معمولاً سفید با گلچه های گلبرگی، پرنده ای شبیه سار با پرهای رنگارنگ
مینا
فرهنگ نامهای ایرانی