جدول جو
جدول جو

معنی ماه صنم

ماه صنم(دخترانه)
ماه (فارسی) + صنم (عربی)، دلبر و معشوقی که چون ماه و چون طلا باارزش است
تصویری از ماه صنم
تصویر ماه صنم
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با ماه صنم

شاه صنم

شاه صنم
شاه زیبارویان، شاه (فارسی) + صنم (عربی)، نام همسر فتحعلی شاه قاجار
شاه صنم
فرهنگ نامهای ایرانی

شاه صنم

شاه صنم
نام بیابان خشکی است در حوالی خوارزم. (فهرست). در جنوب غربی قزل چقان نواحی شمالی ترکستان روس قرار دارد
لغت نامه دهخدا

ماه صیام

ماه صیام
ماهِ رَمَضان، ماه نهم سال قمری، شَهرُ الصَبر، ماهِ مُبارَک، شَهرُ الصَوم، رَمَضان، رَمَضانِ المُبارَک، ماهِ روزِه
ماه صیام
فرهنگ فارسی عمید

ماه خانم

ماه خانم
نامی از نامهای زنان.
- امثال:
شاه خانم می زاید ماه خانم درد می کشد. نظیر: گنه کنند گاوان. کدخدا دهد تاوان. خر خرابی می رساند از چشم گاو می بینند. (امثال و حکم ج 2 ص 1008 و ج 1 ص 163 و 164)
لغت نامه دهخدا

ماه نو

ماه نو
هلال. (ترجمان القرآن) (برهان). هلال. (ناظم الاطباء). هلال. ابن مُزنَه. ابن مِلاط. (منتهی الارب) :
ماه نو منخسف در گلوی فاخته ست
طوطیکان با حدیث، قمریکان با انین.
منوچهری.
چون ببریدی شود هریک از آن ده ماه نو
ور نبری باشد اندر ذات خود ماهی تمام.
عسجدی.
الا تا ماه نو خیده کمان است
سپرگردد مه داه و چهارا.
(از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
دوان اندرو ماهی سیم سیما
چو ماه نو اندر سپهر منور.
ازرقی.
گشت بدرش چو ماه نو باریک
شد جهان پیش پیر زن تاریک.
سنائی.
ماه نو و صبح بین پیاله و باده
عکس شباهنگ برپیاله فتاده.
خاقانی.
ماه نو را نیمۀقندیل عیسی یافته
دجله را پر حلقۀ زنجیر مطران دیده اند.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 90).
ماه نو دیدی و در روی مه نو شب عید
لعل می با قدح سیم برآمیخته اند.
خاقانی.
خم کوس است که ماه نوذیحجه نمود
گر زمه لحن خوش زهرۀزهرا شنوند.
خاقانی.
به همه کس بنمودم خم ابرو که تو داری
ماه نو هر که ببیند به همه کس بنماید.
سعدی.
خیال ابرویت پیوسته در گوش دلم گوید
کز آن چون ماه نو گشتم که در خورشید پیوستم.
خواجوی کرمانی.
حریف عشق تو بودم چو ماه نو بودی
کنون که ماه تمامی نظر دریغ مدار.
حافظ.
چو ماه نو ره بیچارگان نظاره
زند به گوشۀ ابرو و در نقاب رود.
حافظ.
- ماه نو دیدن، اِهلال. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب). رؤیت هلال کردن.
، کنایه از پادشاه جوان تازه بر تخت سلطنت نشسته:
جهان سر به سر نو شد از شاه نو
زایران برآمد یکی ماه نو.
فردوسی.
، معشوق نوجوان و زیبا. زن زیبا و جوان:
اگر در راه بینی شاه نو را
به شاه نو نمای این ماه نو را.
نظامی
لغت نامه دهخدا