جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با لیث

لیث

لیث
شیر بیشه، زبان آور، تننده جهنده شیر اسد جمع لیوث: سلطا تکش... هم در مقام بزم غیثی سایل و هم در موقف رزم لیثی صایل، برج اسد شیر فلک شیر
فرهنگ لغت هوشیار

لیث

لیث
نبات ٌ لیث، گیاه درهم پیچیده و انبوه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

لیث

لیث
قبیله من بکر بن عبد مناه بن کنانه و هم بنولیث بن بکر بن عبد مناه. منهم الصعب بن جثامه اللیثی الصحابی رضی الله عنه و قد ذکر الحمدانی: ان منهم طائفه بساقیه قلته بالاخمیمیه من صعید مصر. (صبح الاعشی ج 1 ص 350). و رجوع به لیث بن بکر شود
لغت نامه دهخدا

لیث

لیث
ابن ابی سلیم. معاصر عبدالکریم بن ابی العوجاء. محدث است و از نافع روایت کند و هم از واصل بن حیان. وی را از ثقلاء شمرده اند. رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 279 و 309 و ج 2 ص 131 و تاریخ الخلفاء سیوطی ج 6 و المصاحف ص 182 شود
محدث است و از مجاهد و حماد و نافع وسالم الافطس روایت کند. رجوع به المصاحف ص 132، 134، 135، 152، 153، 160، 161، 172، 174، 179، 181، 182 و190 و عیون الاخبار ج 1 ص 75 و ج 2 ص 109 و ج 3 ص 9 شود
ابن سودبن اسلم بن الحافی. از قضاعه، از حمیر. جدی جاهلی است قبائل بسیار ازفرزندان وی متفرع شده اند، از پسرش زید. رجوع به وفیات الاعیان و سبائک الذهب ص 23 شود. (الاعلام زرکلی ج 3)
محدث است و از هشام بن عروه و یزید بن الهاد و ابی عثمان الولید بن ابی الولید روایت کند. و رجوع به المصاحف ص 3، 97، 154 و 166 شود
لغت نامه دهخدا

لیث

لیث
هو احد ماقیل فی اسم ابی هند الداری. و تأتی ترجمته فی الکنی. (الاصابه ج 6 ص 11)
لغت نامه دهخدا

لیث

لیث
موضعی است میان سرین و مکه و آنجا را وقعه ای است. (از منتهی الارب). رودباری است پائین سراه که به دریا یا موضعی از حجاز ریزد. لیث گوید: موضعی است در دیار هذیل. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا