معنی گل سیما گل سیما(دخترانه) گل (فارسی) + سیما (عربی) آنکه چهره و سیمایی زیبا چون گل دارد تصویر گل سیما فرهنگ نامهای ایرانی
گل مینا گل مینا نوعی گُل که قسمت وسط آن زرد رنگ و به شکل قرص است و اطرافش گُلبرگ های سفید یا آبی کم رنگ دارد فرهنگ فارسی عمید
زحل سیما زحل سیما در این بیت خاقانی کنایت از تیره رنگ و کدر آمده است: قطب وارم بر سر یک نقطه دارد چارمیخ این دو مریخ ذنب فعل زحل سیمای من. خاقانی لغت نامه دهخدا
گل پیرا گل پیرا مُرَکَّب اَز: گل + پیرا، پیراینده، پیرایش دهنده گل. آنکه گل را بپیراید. رجوع به پیراستن شود لغت نامه دهخدا
ملک سیما ملک سیما خوشگل. پری چهر. (از ناظم الاطباء). فرشته روی. ملک طلعت. زیباروی: قوام دین پیغمبر ملک محمود دین پرور ملک فعل و ملک سیرت ملک سهم و ملک سیما. فرخی. من در اندیشه که بت یا مه نو یا ملک است یا پری پیکر مهروی ملک سیما بود. سعدی لغت نامه دهخدا
مه سیما مه سیما ماه سیما. که دارای سیمایی چون ماه است. با سیمایی بسان ماه زیبا: آفتاب فتح را هر دم طلوعی میدهد از کلاه خسروی رخسار مه سیمای تو. حافظ لغت نامه دهخدا