جدول جو
جدول جو

معنی کیسان

کیسان(پسرانه)
مانند پادشاه، دارای منش شاهانه، لقب مختار ثقفی
تصویری از کیسان
تصویر کیسان
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با کیسان

کیسان

کیسان
سگالش و حیله و بیوفایی. اسم است غدر را. (منتهی الارب) (آنندراج). سگالش و غدر و بیوفایی. (ناظم الاطباء). اسم است غدر را. (از اقرب الموارد).
- ام کیسان، لقب زانو. (منتهی الارب) (آنندراج). لقب رکبه و زانو. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- ، لقب ضربی که به پشت پای بر سرین مرد زنند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- ، قدر و اندازه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

کیسان

کیسان
ابوجعفر فراء کوفی. تابعی است. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). واژه تابعی یکی از مفاهیم کلیدی در علم رجال و تاریخ اسلامی است. تابعی کسی است که پیامبر اکرم (ص) را درک نکرده، اما با یکی از اصحاب او دیدار داشته و از ایشان تعلیم گرفته است. در منابع معتبر اسلامی، تابعین جایگاه ویژه ای دارند زیرا آنان واسطه ای مطمئن برای نقل سنت و معارف دینی به نسل های بعدی بودند. نام بسیاری از تابعین در کتب معتبر حدیث آمده است.
نام پدر ایوب سختیانی. (منتهی الارب). ابوتمیمه والد ایوب سختیانی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
ابن معرف هجیمی، مکنی به ابوسلیمان. نحوی است. (از معجم الادباء ج 6 ص 215)
لقب مختار بن ابی عبیده. (منتهی الارب). لقب مختار بن ابی عبیدۀ ثقفی. (از ناظم الاطباء). لقب مختار بن ابی عبید، و کیسانیه که از روافض هستند به وی نسبت دارند. (از اقرب الموارد). رجوع به کیسانیه شود
نام غلامی از علی بن ابی طالب که فرقۀ کیسانیه از شیعۀ منسوب بدویند. (مفاتیح، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کیسانیه شود
لغت نامه دهخدا

نیسان

نیسان
باران بهاری، بارانی که در اردیبهشت می بارد، نام ماه دومین ماه بهار
نیسان
فرهنگ نامهای ایرانی

آیسان

آیسان
مثل ماه، دارای گذشته درخشان، زیبا مانند ماه، آی (ماه به ترکی) + سان (پسوند شباهت فارسی)
آیسان
فرهنگ نامهای ایرانی