جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کیاوش

سیاوش

سیاوش
دارنده اسب سیاه، فرزند کیکاووس پادشاه ایران و پدر کیخسرو پادشاه کیانی که ناجوانمردانه و بی گناه به قتل رسید، از شخصیتهای شاهنامه
سیاوش
فرهنگ نامهای ایرانی

سیاوش

سیاوش
سیاوخش. (برهان) :
بگنجی که بد جامۀ نابرید
فرستاد پیش سیاوش کلید.
فردوسی.
بر آنم که پور سیاوش تویی
ز تخم کیانی و باهش تویی.
فردوسی.
سیاوش مرا همچو فرزند بود
که با فر و با برز و اورند بود.
فردوسی.
آن خون سیاوش از خم جم
چون تیغ فراسیاب درده.
خاقانی.
مدت عمر ار نداد کام سیاوش
دولت کاوس کامکار بماند.
خاقانی.
خوانده باشی ز درس غمزدگان
که سیاوش چه دید از ددگان.
نظامی.
رجوع به سیاوخش شود
لغت نامه دهخدا

سیاوش

سیاوش
پرنده ای که آنرا سرخاب گویند. (برهان). نوعی از مرغان. (فرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا

کیایش

کیایش
قهاری و جباری، و آن را کَیِش نیز گویند، و کیشمند یعنی صاحب قهر و خداوند جبر، چه مندصاحب است. (انجمن آرا) (آنندراج). از برساخته های فرقۀ آذرکیوان است. رجوع به فرهنگ دساتیر ص 262 شود
لغت نامه دهخدا

کیاوه

کیاوه
دهی از دهستان کوهپایه است که در بخش آبیک شهرستان قزوین واقع است و 122 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

کیانوش

کیانوش
یکی از دو برادر فریدون، (ناظم الاطباء) :
یکی بود از ایشان کیانوش نام
دگر نام پرمایۀ شادکام،
فردوسی
لغت نامه دهخدا