نام یکی از چهار پسر کیقباد است. (برهان). نام یکی از چهار پسر کیقباد بوده، و اصل در آن کی آرش است. (آنندراج) (انجمن آرا). از: کی + آرش، در اوستا، کوی ارشن (به معنی کی و شهریار دلیر). (حاشیۀ برهان چ معین) : نخستین چو کاوس باآفرین کی آرش دوم بد، سوم کی پشین. چهارم کی ارمین کجا بود نام سپردند گیتی به آرام و کام. فردوسی (از حاشیۀ برهان چ معین)
اندوه، ملال ویار خَفِگی، حالتی که به واسطۀ کمی اکسیژن در هوا، تغییر درجۀ فشار هوا، استنشاق گازهای سمی و مانند آن و درنتیجه سخت شدن تنفس دست می دهد و گاه سبب مرگ می شود، فشردگی گلو، خَبَک، اِختِناق، خَبَه، خَپَک، خَپِه
قهاری و جباری، و آن را کَیِش نیز گویند، و کیشمند یعنی صاحب قهر و خداوند جبر، چه مندصاحب است. (انجمن آرا) (آنندراج). از برساخته های فرقۀ آذرکیوان است. رجوع به فرهنگ دساتیر ص 262 شود