جدول جو
جدول جو

معنی کلاهور

کلاهور(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری مازندرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
تصویری از کلاهور
تصویر کلاهور
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با کلاهور

کلاهور

کلاهور
نام پهلوانی بوده مازندرانی. برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از فرهنگ رشیدی) (از فرهنگ جهانگیری) :
سواری که نامش کلاهور بود
که مازندران زو پر از شور بود.
فردوسی.
بیامد کلاهور چون نره شیر
به پیش جهانجوی مرد دلیر.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 2 ص 363).
کلاهور با دست آویخته
پی و پوست و ناخن فروریخته.
(شاهنامه ایضاً)
لغت نامه دهخدا

کلاسور

کلاسور
جلد بزرگ فنر دار که اوراق پرونده را در آن مرتب نگه می دارند، جزوه دان
کلاسور
فرهنگ فارسی عمید

کلاسور

کلاسور
فرانسوی هزار بیشه هزار پیشه جزوه دانی بزرگ که در داخل آن فنر تعبیه شده و اوراق لازم را در آن بترتیب جا دهند. جزوه دانی بزرگ که در داخل آن فنر باشد
فرهنگ لغت هوشیار

کلاغور

کلاغور
دهی از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان سبزوار است و 186 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

کلاسور

کلاسور
جزوه دانی بزرگ که در داخل آن فنر تعبیه شده و اوراق لازم را بترتیب در آن جا دهند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

کلاسور

کلاسور
دهی از دهستان حسن آباد است که در بخش کلیبر شهرستان اهر واقع است و 242 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

کلاهون

کلاهون
نام پهلوانی و بهادری بوده. (برهان) (آنندراج). نام پهلوانی بوده. (فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا). مصحف کلاهور. (حاشیۀ برهان مصححح دکتر معین)
لغت نامه دهخدا

کلاه ور

کلاه ور
بمعنی کلاه ملک. (آنندراج). تاجور. کلاهدار. تاجدار. پادشاه. و رجوع به ترکیب کلاه ملک شود
لغت نامه دهخدا