جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کلارا

کیارا

کیارا
اندوه، ملال
ویار
خَفِگی، حالتی که به واسطۀ کمی اکسیژن در هوا، تغییر درجۀ فشار هوا، استنشاق گازهای سمی و مانند آن و درنتیجه سخت شدن تنفس دست می دهد و گاه سبب مرگ می شود، فشردگی گلو، خَبَک، اِختِناق، خَبَه، خَپَک، خَپِه
کیارا
فرهنگ فارسی عمید

دلارا

دلارا
چیزی یا کسی که مایۀ نشاط و خرمی دل باشد، دل آراینده، محبوب و معشوق، دلبر زیبا
دلارا
فرهنگ فارسی عمید

کرارا

کرارا
چندین بار، مکرراً، بکرات، باربار، از ساخته های فارسی گویان به کرت ها مکررا بتکرار بکرات: (کرارا تجربه کرده ایم. {توضیح: باین معنی در کتب معتبر عرب نیامده است
فرهنگ لغت هوشیار

دلارا

دلارا
کسی یا چیزی که سبب سرور و نشاط گردد، معشوق، زیبا، محبوب
دلارا
فرهنگ فارسی معین

کرارا

کرارا
چوب زیرین در. چوب آستانۀ در. کرار، زمینی که برای زراعت آماده ساخته و اطراف آن را بلند کرده باشند. (ناظم الاطباء). کُرار. رجوع به کُرار شود
لغت نامه دهخدا

کلارس

کلارس
شهری در ایونی که بوسیلۀ رب النوعش آپولون مشهور گردید. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا