معنی کاووش
- کاووش(پسرانه)
- جستجو، بررسی، تحقیق
واژههای مرتبط با کاووش
چاووش
- چاووش
- آنکه پیشاپیش زائران حرکت می کند و اشعار مذهبی می خواند
کاووس
- کاووس
- از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر کیقباد پادشاه کیانی
چاووش
- چاووش
- نقیب و پیشرو لشکر
کاویش
- کاویش
- ظرفی که در آن شیر گاو را می دوشند، گاودوش، گاودوشه، ظرف ماست یا دوغ
چاووش
- چاووش
- کسی که پیشاپیش دسته ای حرکت می کند و اشعار مذهبی می خواند، کسی که پیشاپیش قافله یا لشکر حرکت می کرد و آمدن آنان را با صدای بلند اعلام می کرد،
برای مِثال بانگ چاووشان چو در ره بشنود / تا نبیند رو به دیواری کند ، مامور تشریفات دربار(مولوی - ۳۶۷)
زاووش
- زاووش
- سَیّارِۀ مُشتَری، در علم نجوم پنجمین و بزرگ ترین سیارۀ منظومۀ شمسی، زَوَش، ژوپیتِر، قاضیِ فَلَک، هُرمُز، بِرجیس، زَواش، قاضیِ چَرخ، سَعدُ السُّعود، اورمَزد، سَعدِ اَکبَر، زاوُش
کاکوش
- کاکوش
- بنفشه
کاویش
- کاویش
- ظرفی که در آن ماست کنند و حرکت دهند تا مسکه آن بر آید، ظرف ماست و دوغ
کالوش
- کالوش
- نوعی آش: (بیاورد کالوشه ای بر نهاد و زان رنج مهمان همی کرد یاد) (بیخت و بخوردند و می خواستند یکی مجلس دیگر آراستند)
