جدول جو
جدول جو

معنی قرة العین

قرة العین(دخترانه)
نور دیده، روشنایی چشم، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی، لقب زرین تاج از زنان فاضل قرن سیزدهم
تصویری از قرة العین
تصویر قرة العین
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با قرة العین

قره العین

قره العین
آنچه مایۀ سرور و شادی یا روشنایی چشم شود
کنایه از فَرزَند، دَرّ، میوۀ دِل
در علم زیست شناسی گیاهی علفی که در کنار جویبارها، استخرها و زمینهای نمناک می روید، تره تیزک آبی
قره العین
فرهنگ فارسی عمید

قره العین

قره العین
گیاهی است که آن را جزیرآب نامند. (از اقرب الموارد). جرجیرالماء وکرفس الماء نیز نامند، چه او در طعم و رایحه شبیه به جرجیر و در برگ و ساق شبیه به کرفس است و در آبها میروید. گلش زرد و با عطریت و تندی است. در آخر دوم گرم و خشک و محلل و مدر بول و حیض و مفتت سنگ گرده و مسخن مزاج و هاضم و مفتح سدد و رافع درد پهلو و یرقان و سپرز و قرحۀ امعا و مغص و حابس نزف الدم احشا سرخ کننده رخسار و نطول طبیخ او مسکن لرز و قشعریره و مضر سفل و مصلحش عناب است. (تحفۀ حکیم مؤمن). اطیوس گوید قرهالعین کرفس آبی را گویند. جالینوس گوید طعم و رایحۀ او معطر بود. و در تفسیر حنین او را به جرجیرالماء تعریف کرده اند. دیسقوریدس گوید قرهالعین نباتی است که منبت او در آب باشد و خوشبو و برگ او به کرفس مشابهت دارد و بر او رطوبتی باشد که چون دست به او رسد بر دست بچسفد. (ترجمه صیدنۀ ابوریحان)
آنچه بدان خنکی چشم دست دهد. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). به مجاز، نور چشم، و بر فرزند اطلاق کنند:
شیر میدان و شمسۀ مجلس
قرهالعین جان ابوالفارس.
خاقانی.
تا عالمیان بدانند که چون با جگرگوشه و قرهالعین مدارا و محابا نمی فرماید... (سندبادنامه ص 204).
ای چارده ساله قرهالعین
بالغنظر علوم کونین.
نظامی.
قرهالعین من آن میوۀ دل یادش باد
که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد.
حافظ
ترتیزک آبی. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

غرب العین

غرب العین
ناسوری که در ماق انسی چشم حادث می شود. رجوع به غرب شود
لغت نامه دهخدا