جدول جو
جدول جو

معنی فلک وش

فلک وش(دخترانه)
فلک (عربی) + وش (فارسی) مانند آسمان بلند و رفیع
تصویری از فلک وش
تصویر فلک وش
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با فلک وش

فلک وش

فلک وش
مانند فلک. شبیه فلک در بزرگی و عظمت:
گویی که نگون کرده ست ایوان فلک وش را
حکم فلک گردان یا حکم فلک گردان.
نظامی
لغت نامه دهخدا

تلخ وش

تلخ وش
تلخ مانند، تلخ مزه، کنایه از می، باده، برای مِثال آن تلخ وش که زاهد اُم الخبائثش خواند /... (حافظ - ۲۶ حاشیه)
تلخ وش
فرهنگ فارسی عمید

فره وش

فره وش
فُروهَر، در آیین زردشتی ذره ای از ذرات نور اهورامزدا که در وجود هر کس به ودیعه نهاده شده و کار او نورافشانی و نشان دادن راه راست به روان است و پس از مردن شخص، راه بالا را می پیماید و به منبع اصلی خود می پیوندد و فقط روان است که از جهت کارهای نیک یا بد که مرتکب شده پاداش می بیند، فَروَر
فره وش
فرهنگ فارسی عمید

فنک پوش

فنک پوش
آنکه پوست فنک بر تن کند: هندوخزرش دو حلقه در گوش این قندزادر و آن فنک پوش. (تحفه العراقین 143)
فرهنگ لغت هوشیار

ملوک وش

ملوک وش
آنکه رفتار شاهان دارد: (سید زاده منشی ملوک وش جوانی است.) (ترجمه مجالس النفائس. 78)
ملوک وش
فرهنگ لغت هوشیار