معنی فرمین
- فرمین(پسرانه)
- فرمان
واژههای مرتبط با فرمین
فرمین
- فرمین
- به معنی فرمان است و امالۀ آن. (آنندراج) (انجمن آرا) :
هر دلی کز سرکشی ننهاد سر برهیچ خط
زیر زلف او کنون سر بر خط فرمین نهاد.
معزی (از آنندراج)
آرمین
- آرمین
- آرام گرفتن، دلیر، جنگجو، نام چهارمین پسر کیقباد پادشاه پیشدادی، از شخصیتهای شاهنامه
شرمین
- شرمین
- شرمسار، خجل، با شرم، با حیا، محجوب
نرمین
- نرمین
- منسوب به نرم، لطیف، مهربان
فرامین
- فرامین
- فرمان ها
ارمین
- ارمین
- فرانسوی گلبویه از گیاهان
ارمین
- ارمین
- آرمین
فریین
- فریین
- بیننده شکوه و جلال
فریمن
- فریمن
- زیبا اندیش، خوش فکر
