جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فراسیاک

فراسیاب

فراسیاب
افراس ِ آب. حباب. شیشه مانندی که به سبب باریدن باران بر روی آب به هم میرسد. (برهان)
لغت نامه دهخدا

فراسیاب

فراسیاب
افراسیاب که پادشاه ترکستان بوده. (برهان). افراسیاب پور پشنگ شاه ترکستان. (آنندراج) (انجمن آرا) :
غوغا کنیم یک تنه چون رستم و دریم
درع فراسیاب به پیکان صبحگاه.
خاقانی.
گو دشمن اگر فراسیاب است
تنها زندش چو آفتاب است.
نظامی.
رجوع به افراسیاب شود
لغت نامه دهخدا

افراسیاب

افراسیاب
به هراس افکننده، از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه تورانی، پسر پشنگ و نبیره تور پسر فریدون پادشاه پیشدادی
افراسیاب
فرهنگ نامهای ایرانی

فراسیون

فراسیون
گیاهی چندساله با ساقه های سفیدِ پوشیده از کرک، برگ های بیضی شکل، گل های سفید یا بنفش و طعمی تلخ که مصرف دارویی دارد و برای تقویت قلب و از بین بردن تب و ضدعفونی کردن مجاری تنفس به کار می رود، گَندَنایِ کوهی، فَراشیون
فراسیون
فرهنگ فارسی عمید

فارسیات

فارسیات
جمع فارسیه، پارسیان نوشته های پارسی مونث فارسی زن فارسی، کلمه پارسی، جمع فارسیات
فرهنگ لغت هوشیار