جدول جو
جدول جو

معنی فاران

فاران(پسرانه)
موضع مغازه ها، نام دشتی که بنی اسرائیل در آن جا گردش می کردند (معرب از عبری)
تصویری از فاران
تصویر فاران
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با فاران

فاران

فاران
موضع مغاره ها، بیابانی است که بنی اسرائیل در آنجا گردش کردند، و حدودش از شمال دشت شور و زمین کنعان، از شرق وادی عربه که فاصله بین فاران و کوههای موآب و خلیج عقبه است، از جنوب دبّهالرمله که فاصله بین آنجا و کوههای سیناست، و از طرف مغرب دشت شام است که بین آنجا و خلیج سویس و مصر قرار گرفته است، فاران دشتی است مرتفعکه به صحراهای اطراف خود سرازیر می شود و دارای بعضی از کوههای آهکی است، ابراهیم و اسحاق مطابق روایات تورات در برخی از سفرهای خود در این دشت غربت اختیارکردند، هاجر هنگامی که از نزد ابراهیم رانده شد در این دشت ساکن گردید، به نام این دشت در موارد دیگر نیز در کتاب مقدس برمی خوریم، (از قاموس کتاب مقدس)
کوهی است درشمال شرقی دشت فاران که فعلاً آن را کوه مفرعه گویند، (از قاموس کتاب مقدس)، و رجوع به جبل فاران شود
یکی از اسماء مکه که در تورات مذکور است، و گویند نام یکی از کوههای مکه است، (از معجم البلدان)
فاران و طور، دو کوره از کوره های مصر جنوبی است، (از معجم البلدان)
قریه ای است از نواحی سغد در ایالت سمرقند، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

واران

واران
باران (نگارش کردی: واران)، نامی که مورخان یونانی به پادشاهان ایرانی که نامشان بهرام بوده داده اند
واران
فرهنگ نامهای ایرانی

باران

باران
قطره های آب که بر اثر مایع شدن بخار آب موجود در جو زمین ایجاد می شود و بر زمین می ریزد
باران
فرهنگ نامهای ایرانی

داران

داران
دنیا و آخرت. در عربی در حالت رفعی استعمال شود ولی در فارسی مراعات این قاعده نکنند
فرهنگ لغت هوشیار