جدول جو
جدول جو

معنی عبدالجلیل

عبدالجلیل(پسرانه)
بنده پروردگار که جلیل و بزرگ است، نام دانشمند شیعه قرن ششم، عبدالجلیل رازی
تصویری از عبدالجلیل
تصویر عبدالجلیل
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با عبدالجلیل

عبدالجلیل

عبدالجلیل
ابن فیروز بن الحسین الغزنوی النحوی. از بزرگان و اعیان غزنه بود. او راست: کتاب الهدایه فی النحو. لباب التصریف. معانی الحروف. مونس الانسان و مذهب الاحزان. (از روضات ص 422)
ابن محمد بن عبدالجلیل الانصاری القرطبی، مکنی به ابومحمد. ازعلماء علم عربیت بود و قضاوت جزیره خضراء یافت و در حدود سال 600 هجری قمری درگذشت. (از روضات ص 422)
مردی نیک است شعر را نیز نیک میگوید از اوست این مطلع:
ز بس که کاست مه از میل طاق ابرویش
شد آن چنان که نمود استخوان پهلویش.
(از مجالس النفائس ص 155)
لغت نامه دهخدا

عبدالجمیل

عبدالجمیل
در سلک دانشمندان متعین انتظام داشت. و چند گاه در دارالسیادۀ سلطانی بقلم دانش نقش افاده بر صحیفۀ خاطر طلبه مینگاشت وی به سال 921 هجری قمری درگذشت. وی معاصر امیر سلطان ابراهیم بود. (رجال حبیب السیر ص 192). و رجوع به حبیب السیر ج 4 ص 346 شود
لغت نامه دهخدا

عبدالحلیم

عبدالحلیم
ابن عبدالله النابلسی الشویکی. مردی فاضل بود وبه ادب اشتغال داشت. در الازهر به تحصیل پرداخت و درنابلس سکونت جست سپس به عکا رفت و نزد حاکم عکا مکانتی یافت و به سال 1185 هجری قمری درگذشت. او را رساله ای است در علم کلام و شرح سنوسی. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا