جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با صفیعلی

صفاعلی

صفاعلی
آنکه خلوص و پاکی ای چون علی (ع دارد، لقب ظهیرالدوله مؤسس، انجمن اخوت در دوره ناصرالدین شاه
صفاعلی
فرهنگ نامهای ایرانی

صوفیعلی

صوفیعلی
دهی از دهستان آواجیق بخش حومه شهرستان ماکو، واقع در 41 هزارگزی شمال باختری ماکو و 2 هزارگزی باختر شوسۀ پیراحمدکندی. این دهکده در جلگه واقع و هوای آن سردسیر و سالم است. 119 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه است. محصول آنجا غلات، بزرک. شغل اهالی زارعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. از شوسۀ پیر احمد کندی میتوان بدانجا اتومبیل برد. راه دهکده ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

صوفی علی

صوفی علی
شیخ صوفی علی، در سلک اعاظم مریدان شیخ زین الدین خوافی بود و بر ادای وظائف طاعات و عبادات مراقبت داشت و جمعی کثیر از درویشان در خانقاه او سکونت داشتند. صوفی علی در اواخر زمان خاقان منصور (سلطان حسین میرزا) درگذشت و در حظیره ای که خواجه جمال الدین عطأالله در سر خیابان ساخته، دفن شد. (رجال حبیب السیر ص 193)
لغت نامه دهخدا

صیدعلی

صیدعلی
دهی است از دهستان گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند، واقع در 37000 گزی خاور خوسف. کوهستانی و هوای آن معتدل است و 10 تن سکنه دارد. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت. راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

مفتعلی

مفتعلی
شیادی. مزوری. فریبکاری. مکاری:
بفریباندهر روز دلم را ز سخن
آن سراپای فریبندگی و مفتعلی.
فرخی.
بیرون برد از سر بدان مفتعلی
شمشیر خداوند معدبن علی.
ناصرخسرو.
و رجوع به مفتعل شود
لغت نامه دهخدا

قفیلی

قفیلی
طفیلی، آنکه ناخوانده همراه شخص مهمان به مهمانی می رود، مهمان ناخوانده، وابسته به دیگری، در علم زیست شناسی انگل
قفیلی
فرهنگ فارسی عمید

صیقلی

صیقلی
سنگ فسان: سنگی که بدان تیغ و شمشیر تیز و درخشان کنند، رومین رومینا (صیقل یافته) منسوب به صیقل. هر چیز زدوده و جلا یافته
فرهنگ لغت هوشیار

طفیلی

طفیلی
میهمان ناخوانده، ناخوانده ای که همراه با میهمان خوانده در آید
طفیلی
فرهنگ لغت هوشیار