جدول جو
جدول جو

معنی صفاعلی

صفاعلی(پسرانه)
آنکه خلوص و پاکی ای چون علی (ع دارد، لقب ظهیرالدوله مؤسس، انجمن اخوت در دوره ناصرالدین شاه
تصویری از صفاعلی
تصویر صفاعلی
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با صفاعلی

فاعلی

فاعلی
کناکی پویندگی منسوب به فاعل. یا حالت فاعلی. آنست که اسم فاعل واقع شود فاعلیت
فرهنگ لغت هوشیار

فاعلی

فاعلی
منسوب به فاعل. رجوع به فاعل شود.
- حالت فاعلی (اسنادی) ، آن است که اسم فاعل یا مسندالیه واقع شود. (از دستور زبان فارسی پنج استاد چ دانشگاه ج 1 ص 35). این حالت را فاعلیت هم گفته اند.
- صفت فاعلی. رجوع به صفت شود.
- علت فاعلی، علت فاعله. رجوع به فاعله شود
لغت نامه دهخدا

افاعیل

افاعیل
جمع افعال، پویه ها جمع افعال جمع الجمع. فعل فعلها کنشها کردارها. یا افاعیل عروضی. ارکان عروضی
فرهنگ لغت هوشیار

صفائحی

صفائحی
رویه رویه ای تخته تخته منسوب به صفایح، طلق یا چیز دیگر که ورقه ورقه باشد: زرنیخ صفایحی عنبر صفایحی
فرهنگ لغت هوشیار

صفایحی

صفایحی
منسوب به صفایح، طلق یا چیز دیگر که ورقه ورقه باشد: زرنیخ صفایحی عنبر صفایحی
فرهنگ لغت هوشیار

افاعیل

افاعیل
در علم عروض ارکان و اجزای اوزان شعر (فعولن، مفاعیلن، مستفعلن و فاعلاتن) که بقیۀ اجزا از این ها گرفته می شود، فعل
افاعیل
فرهنگ فارسی عمید

فاعلیت

فاعلیت
فاعل بودن، حالت فاعلی، انجام دادن عمل جنسی نامشروع با دیگری
فاعلیت
فرهنگ فارسی عمید