معنی شیراک
- شیراک(پسرانه)
- نام پدر هرمزد، کنده کار کتیبه کعبه زرتشت
واژههای مرتبط با شیراک
شیران
- شیران
- از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی
شیرات
- شیرات
- آواز، ترانه
زیراک
- زیراک
- مخفف زیراکه، بدلیل که، از این راه که از این جهت بدین سبب ایرا
شیراز
- شیراز
- پارسی تازی گشته شیراز دوغی که با شبت در آمیزند و در کیسه آویزند ماستینه سر شیر خوراکی است که از ماست تهیه کنند. طرز تهیه آن چنین است که شبت را ریزه کنند و با ماست بیامیزند و قدری شیر بر آن ریزند و در مشکی یا ظرفی کنند و چند روز نگهدارند تا ترش گردد و سپس با نان خورند شیر ماست شده آب چکیده، شیر بریده، جمع شواریز شراریز
زیراک
- زیراک
- مخفّفِ واژۀ زیرا که، ازیراک، برای این که
شیراز
- شیراز
- ماست چکیده، دوراغ، شیر بریده که آبش را گرفته باشند
ایراک
- ایراک
- حرف ربط به معنای زیراک
زیراک
- زیراک
- زیرا
ایراک
- ایراک
- زیراکه
