معنی شهرآزاد - فرهنگ نامهای ایرانی
واژههای مرتبط با شهرآزاد
شهرآزاد
شهرآزاد
نام شهری است. (برهان) (ناظم الاطباء). شهرآزادیه. (ناظم الاطباء) : بنفشه زیر وز بر شاخ سوسن چو بردیبای زنگاری مزمر به شادروان شهرآزاد ماند که اسکندر بر او پاشید گوهر. دقیقی. رجوع به شهر آزاد شود
لغت نامه دهخدا
شهرآزاد
شهرآزاد
خمانی بنت بهمن بن اسفندیار، و به روایتی چنان است که این خمانی لقبی است اما نام او شهرآزاد بوده ست. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 15)
لغت نامه دهخدا
شیرآزاد
شیرآزاد
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان رستم هرمزان سردار ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
شهرآباد
شهرآباد
نام دهی است میان همدان و کاشان که مولد فیروز ابولؤلؤ کشندۀ عمر بن خطاب است. (از مجمل التواریخ و القصص ص 280)
لغت نامه دهخدا
شهرزاد
شهرزاد
شهزاد، شاهزاده، زاده شهر، نام دختری زیبا که داستانهای هزار و یک شب از زبان او نقل شده است
فرهنگ نامهای ایرانی
شهرزاد
شهرزاد
مخفف شهرزاده. زادۀ شهر. اهل. وطنی. بومی. مقابل اجنبی و غریب و خارجه و خارجی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
شهرزاد
شهرزاد
چهرزاد. چهرآزاد. شیرزاد. دختری زیبا که داستانهای الف لیله و لیله (هزار و یکشب) از زبان او نقل شده است. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.