جدول جو
جدول جو

معنی شمس الدین

شمس الدین(پسرانه)
آفتاب دین، نام دو تن از پادشاهان آل کرت
تصویری از شمس الدین
تصویر شمس الدین
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با شمس الدین

شمس الدین

شمس الدین
چشمه ای است از بلوک سرحد شش ناحیه نیم فرسخ مغربی خان میرزا. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا

شمس الدین

شمس الدین
هروی. شاگرد مولانا معروف خطاط بود و به یمن تربیت میرزا بایسنقر در حسن خط به مرتبه ای ترقی نمود که بسیاری از خطوط خویش را به نام یاقوت مستعصمی کرد و مبصران نکته دان این معنی را قبول فرمودند. (از رجال حبیب السیر ص 116)
ابوالفرج ابن جوزی. سعدی در گلستان آرد: چندانکه مرا شیخ اجل شمس الدین ابوالفرج بن جوزی علیه الرحمه به ترک سماع و صحبت فرمودی و... در سمع قبول من نیامدی. (گلستان). رجوع به ابوالفرج... شود
کاشی. شاعر و مداح خواجه بهاءالدین صاحب دیوان جهانگشای جوینی بود و تاریخ غازان خان را نظم کرد. (از تاریخ گزیده ص 821 و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 191). رجوع به فرهنگ سخنوران شود
عبیدی. در سلک اعاظم علمای عهد غازان خان انتظام داشت و تألیفاتی دارد از آن جمله است: 1- متن اقلیدس 2- رسالۀ حساب. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 191)
محمد بن احمد ذهبی، مکنی به ابوعبدالله. از مشاهیر مورخان و محدثان شافعی بود. (یادداشت مؤلف). رجوع به ذهبی شود
لغت نامه دهخدا

غرس الدین

غرس الدین
شیخ غرس الدین ابراهیم بن شهاب الدین بن الشیخ احمد النقیب. او راست: رسالۀ الربع المجیب که مشتمل بر مقدمه و بیست باب که آغاز آن الحمدﷲ رب العالمین الخ است. (کشف الظنون چ استامبول 1941م. ج 1 ستون 867)
الظاهری (1410- 1467 میلادی). حاکم اسکندریه و امیر حج بود (1436). به امارت کرک و صفد رسید. کتاب ’زبده کشف الممالک و بیان الطریق و المسالک’ از اوست. (از اعلام المنجد)
حلبی. احمد بن ابراهیم حلبی. متوفی به سال 981 هَ. ق. او راست: کتاب فرائض غرس الدین و شرح آن. (کشف الظنون ذیل فرائض) و نیز تعلیقه ای بر تفسیر بیضاوی و کتاب فی علم الزایرجه. رجوع به احمد بن ابراهیم شود
لغت نامه دهخدا

شرف الدین

شرف الدین
علی بن رجاء. وزیر سلطان طغرل بن محمد بن ملکشاه سلجوقی، وزیری نالایق و بیکفایت بود. و پس از مرگ سلطان به آذربایجان شتافت و در سلک ملازمان سلطان داود بن محمود درآمد و بعد در لشکرکشی خوارزمشاه به عراق کشته شد. (از دستور الوزراء ص 209). رجوع به تجارب السلف ص 282 شود
شفروه ای. از دانشمندان و گویندگان اواخر قرن ششم هجری قمری (متوفای 571 هجری قمری) بود. رجوع به مادۀ شفروه ای و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 531 و ریاض العارفین ص 212 و مجمعالفصحاء چ قدیم ج 1 ص 302 و فهرست المعجم و تاریخ مغول ص 532 شود
خلخالی. حاکم خلخال، معاصر سلطان محمد خدابنده که در حملۀ قتلقشاه به گیلان هنگام عبور از خلخال به حضور قتلقشاه رسیده و او را از عزیمت منع می کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 194). رجوع به تاریخ مغول صص 312- 313 شود
طوسی، مظفر بن محمد بن مظفر. ریاضی دان و منجم بنام، متوفای 609هجری قمری وی اصلاحاتی در اصطرلاب انجام داده و شرح آن را در کتاب المسطح آورده است. (فرهنگ فارسی معین)
نقیب النقباء شرف الدین علی بن طراد الزینبی. نیابت وزارت مسترشد خلیفۀ عباسی را داشت. (از مجمل التواریخ والقصص صص 385-386). رجوع به تجارب السلف ص 306 شود
هارون بن شمس الدین جوینی. رجوع به هارون... و نیز تاریخ مغول ص 545 و 506 و تاریخ ادبی ایران تألیف ادوارد براون ج 3 ص 24 شود
محمد بن ابی الفتح بن ابی منصور بن البلدی. معروف، به ابن البلدی، مکنی به ابی جعفر. (یادداشت مؤلف). رجوع به ابن البلدی شود
یا شیخ شرف الدین طویل قزوینی. عالمی عامل بود و به سال 722 هجری قمری در قزوین درگذشت. (از تاریخ گزیده چ لیدن ص 793)
لغت نامه دهخدا