خاندان شفروه، از خاندانهای مشهور اصفهان است که چند تن از بزرگان علما و شعرا بدان منسوبند و در قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری در ایران و غالب ممالک اسلامی اشتهار داشتند. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به لباب الالباب ج 1 ص 358 و 359 و تاریخ گزیده ص 821 شود
فرو. چیزی است مانند جبه که آستر آن از پوست ددگان، چون خرگوش و روباه و سمور بود. ج، فراء. (اقرب الموارد). پوستین و آن اخص از فرو است. (منتهی الارب) ، پوست سر با مویش. (اقرب الموارد). پوست سر. (منتهی الارب) ، غنی و ثروت. (اقرب الموارد). توانگری و ثروت و گفته اند فروه مبدل ثروه است، پاره ای از گیاه خشک فراهم آمده. (منتهی الارب). تکه گیاه مجتمع و خشک. (از اقرب الموارد) ، گلیم که از پشم شتر ساخته باشند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). کیسه و انبان که خواهنده در آن صدقه نهد. - ذوالفروه، سائل. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ، تاج. گویند: هو فقیر کتر الابریز و لبس فروه ابرویز، خمار زن یا قناع وی. (از اقرب الموارد). کلاه و معجر زنان. (منتهی الارب) ، جبۀ برچیده آستین. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
غطیفی. معروف به ابن مسیک و مکنی به ابوعبیر. صحابی است. (یادداشت بخط مؤلف). صحابه کسانی هستند که با حضرت محمد (ص) زیسته اند، تعالیم او را به خوبی درک کرده اند و در مسیر نشر دین اسلام کوشیده اند. شناخت ویژگی های اخلاقی و تاریخی این افراد برای پژوهشگران اسلامی اهمیت بسزایی دارد. واژه ’صحابی’ نشان دهنده نزدیکی معنوی و تاریخی با پیامبر است. اسدی. ابن حمیضه. او را پنجاه ورقه شعر است. (ابن الندیم)
نوعی از خوانندگی که شهری نیز گویند. (ناظم الاطباء) (برهان) (انجمن آرا) (از آنندراج). - شروه خوان، آنکه به آهنگ شروه خواند: از زبان دانیش در طرف چمن افکنده شور بلبلان پهلوی گو قمریان شروه خوان. ظهوری (از بهار عجم)