جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شاهفرند

شاهفرند

شاهفرند
نام دختر فیروز بن کسری بود. سیوطی نویسد: چون قتیبه بن مسلم بر فیروزبن کسری یزدگرد به هنگام فتح خراسان چیره گشت دخترش شاهفرند را بگرفت و او را نزد حجاج بن یوسف فرستاد و حجاج وی را نزد ولید بن عبدالملک برد و از او یزیدالناقص و ابراهیم زاده شد و هر دو بخلافت رسیدند، مادر فیروزدخت شیرویه پسر کسری، مادر شیرویه دخت خاقان ترک و جدۀ ام فیروز دخت قیصر روم. (از احوال و اشعار رودکی ص 130) (تاریخ الخلفاء سیوطی ص 168، 186). رجوع به شاه فرید شود
لغت نامه دهخدا

شاه رود

شاه رود
رود یا سیم بزرگ و بم در آلات موسیقی، نوعی ساز، رودخانۀ بزرگ
شاه رود
فرهنگ فارسی عمید

شاه پرند

شاه پرند
نام بانوی ایرانی که نوۀ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی بوده است. شاه پرند به عقد ازدواج ولید بن عبدالملک خلیفۀ اموی درآمد و یزید سوم و ابراهیم را آورد. (تاریخ ادبیات براون ج 1 ص 472). رجوع به شاه آفرید و شاهفرند و شاهفریدو شاهین شود و این همه اختلاف ضبط نام این بانوست
لغت نامه دهخدا

شاه بند

شاه بند
که شاه بندد و مقید میسازد. آنکه شاه را اسیر کند، بمجاز بر سلطان مقتدر و توانا که دیگر سلاطین را مقهور کند و ببند آرد اطلاق شود:
امین دولت و دین یوسف بن ناصر دین
برادر ملک شاه بند اعدامال.
فرخی.
آنکه گیتی بروی او بیند
خسرو شاه بند شیرشکار.
فرخی
لغت نامه دهخدا

شاه فرید

شاه فرید
یا شاه آفرید یا شاهفرند. نام دختر فیروزبن یزدجرد بود که او را حجاج بن یوسف ثقفی به زنی برد. (از ابن خلکان در شرح حال زین العابدین علی بن الحسین ع). و رجوع به شاهفرند شود
لغت نامه دهخدا

شاه فرنگ

شاه فرنگ
در تداول کودکان بر برندۀ نذر و شرط اطلاق شود. غالب بر حریف. و در تداول کودکان مثل است: هر که فلان کار کرد شاه فرنگ است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

شاه فرد

شاه فرد
بیت قصیده. شاه بیت. بهترین فرد و بیت قصیده یا غزل
لغت نامه دهخدا