ولد مولانا حسن شاه شاعر است، ابریشم کاری میکرد. ازوست این مطلع: میشدم در طلب یار نمی پرسیدم خبرش را ز کسی تا که نگوید دیدم. (مجالس النفایس ص 154) ملازم بابر پادشاه بود و منصب کتابداری داشت. این مطلع از اوست: هر چند شعله زد شب غم برق آه ما روشن نگشت پیش تو روز سیاه ما. (مجالس النفایس ص 167)
چشمۀ شاه جوب در زیر گردنۀ گل زرد که در راه لار به تهران واقع است قرار دارد و در اواخر بهار این چشمه دیده شده است که تقریباً پنج سنگ آب دارد، (مرآت البلدان ج 4 ص 236) دهی از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج، دارای 255 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آن غلات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)