معنی شاه آذر
- شاه آذر(دخترانه)
- شاه آتش
واژههای مرتبط با شاه آذر
ماه آذر
- ماه آذر
- مرکب از ماه + آذر (آتش)، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سه برادر انوشیروان پادشاه ساسانی
ماه آذر
- ماه آذر
- نام دبیر انوشیروان. (از فهرست ولف). یکی از دبیران انوشیروان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
سدیگر که ماه آذرش بود نام
خردمند و روشن دل و شادکام.
فردوسی
راه آور
- راه آور
- چیزی که کسی از سفر برای خویشان و دوستان آورد سوغات هدیه نورهان
شاه فنر
- شاه فنر
- بزرگترین فنری که در وسایل نقلیه موتوری در زیر شاسی قرار دارد
شاه تار
- شاه تار
- اولین تار سازها تار بم و گنده
شاه فنر
- شاه فنر
- بزرگ ترین فنر که در وسایل نقلیۀ موتوری در زیر شاسی و در کنار چرخ ها قرار دارد
شاه تیر
- شاه تیر
- شاه تیر سقف، تیر چوبی بزرگ و دراز و ستبری که در سقف به کار رفته، بالار، پالار، پالاری، بالاگَر، حَمّال، سَراَنداز، اِفرَسب، فَرَسپ، داربام
چاه آخر
- چاه آخر
- دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند که در 6 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع شده. جلگه و گرمسیر است و 11 تن سکنه دارد. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
شاخ آور
- شاخ آور
- کثیرالاغصان. پرشاخ. متدوح. متدوحه. (یادداشت مؤلف)