جدول جو
جدول جو

معنی شادتگین

شادتگین(پسرانه)
شاد (فارسی) + تگین (ترکی) پهلوان شاد، از امیران دربار خوارزمشاه
تصویری از شادتگین
تصویر شادتگین
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با شادتگین

شهادتین

شهادتین
تثنیه شهادت، دو صیغه «اشهدان لا اله الا الله» و «اشهدان محمداً رسول الله»
شهادتین
فرهنگ فارسی معین

شهادتین

شهادتین
گفتن «اشهد ان لااله الاالله» و «اشهد ان محمداً رسول الله». شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیغمبر اسلام
فرهنگ فارسی عمید

ایتگین

ایتگین
خانه دار و صاحب و خداوند خانه، (برهان) (از آنندراج)، خانه دار و خداوند خانه، (ناظم الاطباء)، خانه دار، (رشیدی) :
اول شب ایتگین و وشاق آمدیم لیک
الب ارسلان شدیم به پایان صبحگاه،
خاقانی، زفتی کردن، از اضداد است، (منتهی الارب)، بخل، (از اقرب الموارد)، سوده گردانیدن سم ستور را، (منتهی الارب)، بی صید بازگشتن شکاری، (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، وجاء فروختن، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، عکوم (جامه دان) کوچک فروختن، (از اقرب الموارد)، در زمین درشت رسیدن چاه کن و آب برنیاوردن، اعراض نمودن، برکشیدن: اوجی عن کذا، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، بی خیر یافتن کسی را، (منتهی الارب) (آنندراج)، (از ’وج ء’) دور کردن و یکسو گردانیدن، بی میل و مقصود بازگردیدن، سپری شدن آب چاه، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا