جدول جو
جدول جو

معنی سنان الدین

سنان الدین(پسرانه)
آنکه به منزله نیزه دین است و دشمنان را نابود می کند
تصویری از سنان الدین
تصویر سنان الدین
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با سنان الدین

سراج الدین

سراج الدین
دهی است از دهستان رغیوۀ بخش رامهرمز شهرستان اهواز واقع در 35 هزارگزی شمال باختری رامهرمز و 2 هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو ویس به هفتگل. هوای آنجا گرم و دارای 90 تن سکنه است. آب آنجا از چاه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو و در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طایفۀ احمدی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

سراج الدین

سراج الدین
ابن المنهاج لاهوری. معاصر خوارزمشاه بوده است. او را سراج سمرقندی نیز خوانده اند، اگرچه مولد او در لاهور بود، امامنشاء او سمرقند بود. از آن سخنش را ذوق شکر و قند بود، چون در قفص منبر طوطی ناطقۀ او شکرخوار شدی منطق طوطیان هند پیش الفاظ چون شکر او خوار شدی، و چون در چمن محاوره عندلیب فصاحت او در نوا آمدی حسان پیش کلمات او بی نوا آمدی. و اگرچه اشعار او مشهور است، اما رباعیی چند از منشآت او اثبات افتاد، میگوید:
رباعی
آن دل که ز هجر دردناکش کردی
وز هر شادی که بود، پاکش کردی
از خوی تو آگهم که ناگه ناگه
آوازه درافتد که هلاکش کردی.
(از لباب الالباب چ سعید نفیسی صص 235- 236).
و رجوع به آتشکدۀ آذر چ بمبئی ص 303 و صبح گلشن شود
لغت نامه دهخدا

لسان الدین

لسان الدین
محمد. پدر مولانا عبدالله... از حکما ومنجمین معاصر تیمور است. (حبیب السیر ج 2 ص 177)
لقب محمد بن عبدالله بن خطیب قرطبی است
لغت نامه دهخدا

سناءالدین

سناءالدین
ارقم فارسی که برقم مردی و مردمی صفحۀ دولت او مرقوم بوده و کمال شهامت او همه اقران و اکفاء را معلوم، برادر اتابک دکله که ممالک فارس در تحت تصرف و فرمان او بود و از حد مکران تا ساحل عمان در ضبط و امکان او. او را ابیاتی است اما این یک رباعی از بزرگی شنیده آمد:
روی تو بطعنه بر قمر می خندد
لعلت بکرشمه بر گهر میخندد
از شیرینی که هست گویی لب تو
پیوسته چو پسته بر شکر می خندد.
(لباب الالباب ج 1 ص 59)
لغت نامه دهخدا