معنی سمینه
- سمینه(دخترانه)
- مؤنث سمین، چاق، فربه
واژههای مرتبط با سمینه
سمینه
- سمینه
- مونث سمین فربه زن، خانه پر، زمین بی سنگ
سمینه
- سمینه
- پارچۀ باریک رقیق و تنک. (آنندراج) (برهان). نام جامه ای که باریک و نازک باشد. (غیاث)
سمینه
- سمینه
- ارض سمینه، زمین گردناک که سنگ در آن باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
ساینه
- ساینه
- در گویش مازندران سایه
شمینه
- شمینه
- حاصلخیز، برکت یافته
سمانه
- سمانه
- سمانی بلدرچین
سکینه
- سکینه
- آرامش، آهستگی، نام دختر امام حسین (ع)
سیمینه
- سیمینه
- سیمین
زمینه
- زمینه
- آرتیکل، مقوله
