جدول جو
جدول جو

معنی سپنسار

سپنسار(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی
تصویری از سپنسار
تصویر سپنسار
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با سپنسار

سپنسار

سپنسار
نام ایرانی سپهسالار خسرو پرویز. (فهرست ولف) :
سپنسار و شاپور وچون اندیان
بدان جنگ بر تنگ بسته میان.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

سپندار

سپندار
اِسپَندارمَذ، در آیین زردشتی فرشتۀ نگهبان زمین و موکل بر روز پنجم هر ماه خورشیدی، ماه اسفند، روز پنجم از هر ماه خورشیدی، اِسفَندار، سِپَندارمَذ، اِسفَندارمَذ
سپندار
فرهنگ فارسی عمید

سپندار

سپندار
نام پسر گشتاسب. (برهان). نام پسر گشتاسب شاه ایران که آن را سفندیار و سپندیار گویند. (آنندراج). رجوع به سپندیار و اسپندار و اسفندیار و سفندیار شود
لغت نامه دهخدا

سپندار

سپندار
شمع باشد که معشوق پروانه است. (برهان). شمع است که شب ها برافروزند. (آنندراج) ، مخفف اسپندار و آن بودن نیر اعظم باشد در برج حوت. (برهان) (آنندراج). مدت ماندن آفتاب بر برج حوت که فارسیان اسفندار و اسپندار و سفندار نیز گویند. (شرفنامۀ منیری). رجوع به اسپندارمذ و سپندارمذ شود
لغت نامه دهخدا

سنسار

سنسار
سمور از جانوران پالی زبان بودا پرهون زیست آرش درست این واژه (سرگردانی همیشگی) است بندی گشتن در زنجیره ای از زندگی های پی در پی و رویا رویی با رنج
فرهنگ لغت هوشیار

سپسار

سپسار
دلال است که بعربی سمسار گویند. (برهان). دلال، و سفسار تبدیل آن است و سمسار تعریب آن. (آنندراج). رجوع به سفسار و سمسار شود، زنی که در زناشویی میانجیگری می کند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا