جدول جو
جدول جو

معنی سام

سام(دخترانه و پسرانه)
داستان خوشایند، حدیث خوش، سوگند، پیمان، سیه چرده، جد رستم در شاهنامه
تصویری از سام
تصویر سام
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با سام

سام

سام
ورم، آماس و نیز بمعنی آتش و پدر زال هم بدین اسم معروف بوده است
سام
فرهنگ لغت هوشیار

سام

سام
دارای سَم، زهردار، زهرناک
سام ابرص: در علم زیست شناسی جانوری شبیه چلپاسه، ماترنگ، ماتورنگ
سام
فرهنگ فارسی عمید

سام

سام
رگهایی را گویند که از زر و طلا در کان و معدن بهم میرسد، (برهان) (جهانگیری)، رگ زر، (شرفنامۀ منیری)، زر ساده، یعنی زری که زرگری نشده و مسکوک نیز نگشته است، زر و سیم، (منتهی الارب)، رگ زر و نقره است که بفارسی سام گویند، (الجماهر بیرونی ص 242)، رگهای زر در کان، (منتهی الارب)، زر طلا، (برهان)، زرسرخ، (غیاث)، مرگ و هلاک، (غیاث)، مرگ، (شرفنامۀ منیری) (منتهی الارب)، بزبان هندی نام کتابی است، (جهانگیری)، گوی که بر روی آب گرد آید، خیزران که درختی است، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

سام

سام
نام کوهی است در ماوراءالنهر، (آنندراج) (شرفنامۀ منیری) (جهانگیری)
نام کوهی است مر هذیل را، (منتهی الارب)
از قراء غوطه دمشق است، (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا