معنی زروانداد - فرهنگ نامهای ایرانی
معنی زروانداد
- زروانداد(پسرانه)
- مرکب از زروان (نام ایزدی) + داد (داده)، نام یکی از پسران مهرنرسی وزیر بهرام گور پادشاه ساسانی که به مقام هیربدان رسید
تصویر زروانداد
فرهنگ نامهای ایرانی
واژههای مرتبط با زروانداد
زروان داد
- زروان داد
- یکی از پسران مهر نرسی است که بمقام هیربدان هیربد رسید. رجوع به ایران در زمان ساسانیان و سبک شناسی بهار ص 190 شود
لغت نامه دهخدا
زر اندود
- زر اندود
- اندود از زر (طلا) زرنگار، فلزی که بر روی آن آب طلا مالیده باشند مطلا، آنچه ظاهرش با باطنش فرق داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
زروانیان
- زروانیان
- فرقه ای که افراد آن از آیین زروانی پیروی می کردند. (فرهنگ فارسی معین 590). پیروان زروان. رجوع به زروان، مادۀ قبل و ایران باستان ج 2 صص 1523- 1525 شود
لغت نامه دهخدا