جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با زرحیا

زرحیا

زرحیا
کسی که خداوند باعث وجود او شد، . اول:کاهنی بود از نسل العازار. اول تواریخ 6:6 و 51 و کتاب عزرا 7:3. دوم: مردی که پسرانش از بابل با عزرا مراجعت نمودند. کتاب عزرا 8:4. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

زرگیا

زرگیا
گیاهی است چون زر، در هندوستان روید. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 19). نام رستنیی که برنگ زرد باشد. (آنندراج). گیاهی هندی و طلایی رنگ. (ناظم الاطباء). زرگیاه. قارچهای ذره بینی به رنگ زرد که بر سنگ و آجر و پوست درخت و دیگر چیزها روید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
ز کافور و ز عود بد هر درخت
همه زرگیا رسته بر سنگ سخت.
اسدی (لغت فرس چ اقبال ص 19)
لغت نامه دهخدا

مرحیا

مرحیا
تیرانداز. (منتهی الارب). مَرحَی. (ناظم الاطباء). رجوع به مرحی شود
لغت نامه دهخدا