جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با رخگل

خرگل

خرگل
ده کوچکی است از دهستان چنارود بخش آخورۀ شهرستان فریدن واقع در 20هزارگزی جنوب خاوری اخوره. آب از چشمه، محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

اخگل

اخگل
داسۀ گندم و جو را گویند یعنی خسهای سرتیز که بر سر خوشۀ گندم و جو میباشد. (جهانگیری) (برهان). داس. (جهانگیری). و رجوع به اخکل شود، لازم گرفتن کسی را، میل کردن بسوی... میل کردن به. چسبیدن. (تاج المصادر بیهقی) ، جاویدانه کردن. (تاج المصادر بیهقی). جاودانه کردن. (زوزنی) : اخلده الله ، همیشه داراد او را خدای، دیر پیر شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) ، فرونشاندن آتش. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

رخال

رخال
رُخال. جَمعِ واژۀ رَخِل، جَمعِ واژۀ رِخْل. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). جَمعِ واژۀ رخل، به معنی برۀ ماده. (از آنندراج) ، جَمعِ واژۀ رَخْلَه. (ناظم الاطباء) ، جَمعِ واژۀ رِخْلَه. (از اقرب الموارد). رجوع به مفردهای فوق شود
لغت نامه دهخدا