جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با رام افزا

رامش افزا

رامش افزا
این کلمه در قرن ششم نام کتابی قرار گرفته است. (ذریعه ج 10 ص 59 و 61)
لغت نامه دهخدا

رامش افزا

رامش افزا
مخفف رامش افزاینده. رامش افزای. رجوع به رامش افزای شود
لغت نامه دهخدا

روح افزا

روح افزا
چیزی که بر زندگانی بیفزاید و زندگانی را دراز کند، روحپرور، جانبخش، شادی بخش، مفرح
فرهنگ لغت هوشیار

جان افزا

جان افزا
جان فزا، آنچه باعث نشاط شود، آنچه به انسان روح و روان و نشاط بدهد
آبِ زِندِگی، آب چشمه ای در ظلمات که هرکس از آب آن بیاشامد عمر جاویدان پیدا می کند و هرگز نمی میرد و خضر پیغمبر از آن آب نوشیده است، چِشمِۀ حِیوان، چِشمِۀ حَیات، چِشمِۀ زِندِگی، آبِ بَقا، آبِ حَیات، جان فَزا، چِشمِۀ نوش، آبِ حِیوان، چِشمِۀ اِلیاس، شَربَتِ خِضر، عِینُ الحَیات، نوشاب، شَربَتِ حَیَوان، آبِ خِضر، چِشمِۀ خِضر، ماالحَیاة
جان افزا
فرهنگ فارسی عمید

روح افزا

روح افزا
آنچه سبب نشاط می شود و زندگانی را طولانی می کند، افزایندۀ روح، روح پرور، جان بخش، شادی بخش
روح افزا
فرهنگ فارسی عمید

رامش افزای

رامش افزای
مخفف رامش افزاینده. افزایندۀ رامش. فزایندۀ شادی و طرب. افزایندۀ شادی و خوشی. شادی افزاینده:
زن خوب رخ رامش افزای بس
که زن باشد از درد فریادرس.
فردوسی
لغت نامه دهخدا