بسریانی گیاهی است دوایی و برگ آن به کرفس ماند و آن را بشیرازی آهو دوستک گویند. (آنندراج) (انجمن آرا) (برهان). زوفرا. حزا. (مفردات ابن البیطار). انیسون بری
زرین. طلایی. به رنگ زر. به رنگ دینار. ذهبی. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) : تاک رز بینی شده دینارگون پرنیان سبز او زنگارگون. رودکی. بعضی گفته اند که (کژدم) چند نوع است: سپید است... و ذهبی یعنی دینارگون. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). سر او (نی را) بیالاید طلی کنند موی را دینارگون کند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و آفتاب دینارگون از مرحلۀ سنبله در کفۀمیزان استقامت یافت. (سندبادنامه ص 163)، {{اِسمِ مُرَکَّب}} مرکبی است که در بیماریهای چشم بکار برند و رنگ آن برنگ دینار است. دینارجون. (یادداشت مؤلف). و رجوع به دینارجون شود
آلپهای دیناریک رشته کوهی که تقریباً بتمامی در یوگوسلاوی واقع است و سلسلۀ جبال آلپ را به کوههای شبه جزیره بالکان متصل میکند، امتداد این کوهها در طول ساحل شرقی دریای آدریاتیک است، بلندترین قله اش 2513 متر ارتفاع دارد، فلات کارست جزء آلپهای دیناریک محسوب است، (از دائره المعارف فارسی)