جدول جو
جدول جو

معنی داوود

داوود(پسرانه)
محبوب، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل که به سبب صدای خوب و نواختن بربط شهرت دارد
تصویری از داوود
تصویر داوود
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با داوود

داوودی

داوودی
مربوط به داوود مثلاً زره داوودی، لحن داوودی، در علم زیست شناسی نوعی گل درشت و پُرپَر به رنگ های سرخ، زرد و سفید، در علم زیست شناسی گیاه این گل با شاخه های راست و بلند و برگ های بریده که بلندیش تا یک متر می رسد و در تابستان و پاییز گل می دهد
داوودی
فرهنگ فارسی عمید

داوودی

داوودی
نوعی گل درشت و پُر پر به رنگ های سرخ، زرد و سفید، داودی
داوودی
فرهنگ فارسی معین

دامود

دامود
به معنی عفو و بخشودن گناهی است که بسهو از کسی صادر شده است، (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

داوید

داوید
نام قصبه ای کنار نهر داوید در 350هزارگزی پاناما در جمهوری پاناما از امریکای مرکزی، نام نهری که از کنار شهر داوید واقع در پاناما گذرد، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

داوید

داوید
نام نقاش مشهور فرانسوی متولد 1747 و متوفی به سال 1825 میلادی وی حامی و جانب دار آثار باستانی روم و یونان بوده و برای تجدید آن اصول تلاش و کوشش بسیار کرده و آثار نقاشی زیبائی نیز از خود بیادگار گذارده است، (قاموس الاعلام ترکی)
سنت، ملکۀ فرانسه، وی با کلویس دوم ازدواج کرد و در دوران کودکی فرزندانش کلویس سوم و شیدریک دوم و تیِری حکومت داشت و در سال 680 میلادی در صومعۀ شهر شل درگذشت، ذکران وی در 30 ژانویه است
لغت نامه دهخدا

داوودی

داوودی
محمد بن عبدالحی بن رجب الداودی از دانشمندان دمشق است و هم بدانجا متولد شده و از فضلای آنجا دانش آموخته، او راست: ’حاشیه علی شرح المنهج’ و ’حاشیه علی بن عقیل علی الالفیه در نحو)، در پایان زندگی نابینا گشت و به دمشق درگذشت (1168 هجری قمری)، (الاعلام زرکلی ج 3 ص 913)
احمد بن علی بن عتبهالداوودی مورخ است و کتاب معروف عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب ازوست، (الاعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 56)
لغت نامه دهخدا

داوند

داوند
دهی از دهستان بالا شهرستان نهاوند در 7هزارگزی جنوب شهر نهاوند و جنوب رود خانه گاماسیاب. سکنه 330 تن آب آن از چشمه. محصول آن غلات وکتیرا و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آنجا مالروست. در چهار محل در طول یک دره بفاصله یک هزارگز واقع است، بروانه، بالوا (وسط و پائین) و سبزوار نامیده میشوند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا