جدول جو
جدول جو

معنی خداکریم

خداکریم(پسرانه)
خدا (فارسی) + مراد (عربی) نام یکی از سرداران کریمخان زند
تصویری از خداکریم
تصویر خداکریم
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با خداکریم

بداکری

بداکری
منسوب به بداکر و آن دهی است از اطراف بخارا و از آنست ابوجعفر رضوان بن سالم بداکری بخاری. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا

خاکریز

خاکریز
ریزندۀ خاک، مرادف خاک انداز، بمعنی اول سوراخ دیوار قلعه که برای دفع دشمنان سازند، (آنندراج) :
شد از برج تا خاکریز حصار
ز هندی چو گشتی بقیر استوار،
عبدالقادر تونی (از آنندراج)،
زحل کرده در خاکریزش نگاه
ز خورشیدش افتاد از سر کلاه،
قاسم گنابادی (از آنندراج)،
، جائی که خاکروبه اندازند:
مقامی نیست غمهای جهان را جز دل خصمش
که کرد از خاکریز شهر چون جائی شود ویران،
؟ (از آنندراج)،
- خاکریز خندق، طرف برجستۀ خندق که خاکهای برکندۀ از خندق را در آن گرد کرده اند، آن سوی خندق که خاک کنده بدانجا برهم انباشته شود،
- خاک ریز کردن دروازه، از درون سوی انباشتن آن بخاک بسیار
لغت نامه دهخدا

خداریه

خداریه
سوداء. (از متن اللغه) (از معجم الوسیط). یقال: عقاب خداریه،ناقه خداریه. (از معجم الوسیط) (از مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

خذاریم

خذاریم
کهنه. پاره پاره. منه: ثوب خذاریم، جامه های کهنه و پاره پاره. (از منتهی الارب) (ازاقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا

مداریم

مداریم
جَمعِ واژۀ مِدرام. (منتهی الارب). رجوع به مدرام شود
لغت نامه دهخدا