جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با حادید

حادید

حادید
تلفظی از باگارا، قصبۀ مرکز ناحیۀ ولایت مورت و موزل فرانسه، رجوع به باکارا و همچنین به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1200 شود
لغت نامه دهخدا

بادید

بادید
آشکارا و هویدا و ظاهراً و بطور وضوح، (ناظم الاطباء)، بمعنی پدید یعنی ظاهر و نمایان، (شعوری ج 1 ورق 156) : اما بعد از آن ازآل بوبکر و آل عثمان و آل عمر هرگز هیچ بادید نیامد، (کتاب النقض ص 477)، کاروانهای تجار و ارباب بضاعت روی بکار آوردند و از آفت و مخافت راه ایمن یافتند و نعمت و خصبی تمام بادید آمد، (ترجمه تاریخ یمینی)
لغت نامه دهخدا

شحادید

شحادید
جَمعِ واژۀ شُحدود. (از اقرب الموارد). رجوع به شحدود شود
لغت نامه دهخدا