معنی چهرفروز - فرهنگ نامهای ایرانی
واژههای مرتبط با چهرفروز
مهرفروز
- مهرفروز
- که روشنائی آن چون مهر باشد. روشن چون آفتاب. که فروزش چون فروز مهر باشد:
بود دل مهرفروزش بدو
پاس شب و روزی روزش بدو.
نظامی (مخزن الاسرار ص 102)
لغت نامه دهخدا
آذرفروز
- آذرفروز
- روشن کننده آتش، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از چهار پسر اسفندیار، نیز دلداده بهرام در داستان همای و همایون
فرهنگ نامهای ایرانی
چتر روز
- چتر روز
- کنایه از آفتاب، غَزالِه، چِراغِ روز، چَترِ نور، اُسطُرلاب چَهارُم، چِراغِ سَحَر، طاووسِ آتَش پَر، خایِه زَرّین، سِپَرِ آتَشین، گیتی پَروَر، چَترِ زَرّین، طاووسِ مَشرِق خَرام، طَرَف دارِ اَنجُم، طاسِ زَر، خایِه زَر، طاووسِ فَلَک، چَترِ زَر
فرهنگ فارسی عمید
چتر روز
- چتر روز
- کنایه از آفتاب عالمتاب است. (برهان) (مجموعۀ مترادفات). کنایه از آفتاب است. (انجمن آرا) (آنندراج). آفتاب. (ناظم الاطباء). چتر زرین. چتر زر. چتر سحر
لغت نامه دهخدا