معنی چهرافروز چهرافروز(دخترانه) مرکب از چهر (صورت) + افروز (افروزنده، روشن کننده) تصویر چهرافروز فرهنگ نامهای ایرانی
مهرافروز مهرافروز فروزنده و روشن کننده مهر. که خورشید از آن نور گیرد. که به خورشید فروغ دهد: بی ماه مهرافروز خود تا بگذرانم روز را دامی به راهی می نهم مرغی به دامی می زنم. حافظ لغت نامه دهخدا
آذرافروز آذرافروز روشن کننده آتش، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از چهار پسر اسفندیار، نیز دلداده بهرام در داستان همای و همایون فرهنگ نامهای ایرانی
آذرافروز آذرافروز افروزنده آتش، آتش آفروز، ظرفی سفالین که برای تند و تیز کردن آتش به کار می برده اند فرهنگ فارسی معین
آذرافروز آذرافروز آتش افروز، یعنی ظرفی سفالین که برای تیز کردن آتش بکار میبرده اند. رجوع به آتش افروز شود، ققنس، مرغ معروف یعنی فنقس لغت نامه دهخدا