جدول جو
جدول جو

معنی جانوشیار

جانوشیار(پسرانه)
جانوسیار، نام وزیر دارای داراب در زمان اسکندر مقدونی
تصویری از جانوشیار
تصویر جانوشیار
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با جانوشیار

جان شکار

جان شکار
شکارکنندۀ جان، گیرندۀ جان، جان ستان، برای مِثال نَبْوَد شگفت اگر ملک الموت خوانمش / ازبس که هست چون ملک الموت جان شکار (قاآنی - ۳۷۹)، عزرائیل. جان شکر
جان شکار
فرهنگ فارسی عمید

جانوسپار

جانوسپار
گروهی از برگزیدگان اسواران در عهد ساسانیان که به واسطۀ دلیری و بی باکی به این نام خوانده می شدند
فرهنگ فارسی عمید

ناهوشیار

ناهوشیار
کم عقل. کم فراست. بی هوش. بی عقل:
دمان طوس نامرد ناهوشیار
چرا برد لشکر به سوی حصار.
فردوسی.
چنین گفت کای رخش ناهوشیار.
که گفتت که با شیر کن کارزار.
فردوسی.
بگویم چو فرمایدم شهریار
پیام جوانان ناهوشیار.
فردوسی.
به دل گفت ای دل ناهوشیارم
چرا گشتی تو سیر از شهریارم.
فخرالدین اسعد
لغت نامه دهخدا

دانشیار

دانشیار
کسی که دانش یار اوست، آنکه به دانش یاری کند، استاد دانشگاه که درجۀ او پایین تر از استاد و بالاتر از استادیار است
دانشیار
فرهنگ فارسی عمید