جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با جان محمد

خان محمد

خان محمد
دهی است از دهستان انگوت بخش گرمی شهرستان اردبیل، واقع در 25 هزارگزی شمال گرمی و 5 هزارگزی شوسۀ گرمی به بیله سوار. ناحیه ای است واقع در جلگه با آب و هوای مناطق گرمسیری دارای 169 تن سکنه. مذهب اهالی شیعه و زبان آنهاترکی است. این دهکده از چشمه سار مشروب میشود و محصولاتش غلات و حبوبات است. شغل مردم زراعت و گله داری و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

دین محمد

دین محمد
دارای دین محمد (ص)، دین (فارسی) + محمد (عربی)، نام یکی از پادشاهان ازبک
دین محمد
فرهنگ نامهای ایرانی

امان محمد

امان محمد
دهی است از دهستان کاریز نو بالاجام بخش تربت جام شهرستان مشهد واقع در 57 هزارگزی شمال باختری تربت جام و ده هزارگزی باختر راه شوسۀ مشهد به تربت جام. کوهستانی و هوایش معتدل است و 316 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولش غلات و پنبه و شغل مردم کشاورزی و مالداری و قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

باب محمد

باب محمد
از درهای مسجد بیت المقدس است. (عقدالفرید چ مصر 1359 هجری قمری ج 7 ص 298)
لغت نامه دهخدا

خان احمد

خان احمد
نام گردنه ای است در غرب ایران و بنام زینوئی خان احمد معروف است (زینوئی بمعنی گردنه میباشد) و خط سرحدی غرب ایران از آن میگذرد. یعنی خط سرحدی که از شیروان شروع میشود و به رودلاوین میرسد از لاوین به رود یل طیب و از آنجا گذشته تا زینوئی خان احمد و از آنجا به زینوئی لقوه گیره و کوه ابوالفتح میرود. (از جغرافیای غرب ایران ص 136)
لغت نامه دهخدا

شاه محمد

شاه محمد
ولد مولانا حسن شاه شاعر است، ابریشم کاری میکرد. ازوست این مطلع:
میشدم در طلب یار نمی پرسیدم
خبرش را ز کسی تا که نگوید دیدم.
(مجالس النفایس ص 154)
ملازم بابر پادشاه بود و منصب کتابداری داشت. این مطلع از اوست:
هر چند شعله زد شب غم برق آه ما
روشن نگشت پیش تو روز سیاه ما.
(مجالس النفایس ص 167)
لغت نامه دهخدا

ام محمد

ام محمد
دختر تاج الدین ابوالفضل یحیی بن مجدالدین ابی المعالی. از استادان علم حدیث و به ست الوزراء ملقب است. (از ریحانه الادب ج 6 ص 241)
کنیۀ چند تن از زنان صحابی و محدثان بوده. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 279 و ریحانه الادب ج 6 ص 241 شود
لغت نامه دهخدا