جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پری ویس

پری وار

پری وار
مانند پری. چون پری. پریوش:
یکی خوی و لطفی پریوار داشت
یکی روی در روی دیوار داشت.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا

پری نیا

پری نیا
پرنده ای از تیره گنجشکان دانتی رستر از خانوادۀ لوسی نیده که در آسیای شرقی و گنگبار (بحرالجزائرهای) این حدود منتشرند
لغت نامه دهخدا

پری پوی

پری پوی
که پویه ای چون پری دارد:
سیه چشم و گیسوفش و مشک دم
پری پوی و آهوتک و گورسم.
اسدی (گرشاسب نامه)
لغت نامه دهخدا

پری بوی

پری بوی
قصبه ای است کوچک در ساحل رود لیم نزدیک سرحد بوسنی، در شمال شرقی سنجاق طاش لیجه از ولایت قوصوه. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

ژری ویل

ژری ویل
نام دهستانی مختلط در الجزیره جزء ناحیۀ آئین سفرا در جنوب ایالت اوران، دارای 54843 تن سکنه
لغت نامه دهخدا

قره ویس

قره ویس
دهی از دهستان یعقوب وند پاپی بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد که در 36 هزارگزی شمال خاوری حسینیه و 3 هزارگزی شمال ایستگاه مازو واقع است. موقع جغرافیایی آن تپه ماهور گرمسیر است. سکنۀ آن 120 تن. آب آن از چشمه و رود زوال و محصول آن غلات، حبوبات، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش بافی و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ پاپی بوده برای تعلیف به ییلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پریروی

پریروی
که رویی چون پری دارد پریچهره زیبا روی خوبروی پریرخ پریرو
پریروی
فرهنگ لغت هوشیار