حرکت رفت و آمد متوالی. (واژه های نو فرهنگستان). ترجمه فرکانس. تردد، درختی است که از آن پالان سازند یا باین معنی صواب سَبسَب است. (منتهی الارب). درختی که از آن پالان سازند. (ناظم الاطباء) ، در حاوی نقل میکند: که او را از بلاد هند نقل کنند به اطراف و به هیئت به پوست درخت ماند و او را بجهت بوی خوش در مجمرها بسوزند و این تعریف کافی نیست و این صفات دلالت کند بر آنکه او بسباس است. (ترجمه صیدنه ابوریحان نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف ورق 24 ب)
گیاه خشک، جای بی گیاه. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، سیاه گشته متغیر. البالی المسودُ المتغیر من ثمرو شجر و غیرهما. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه) ، ثوب هامد، جامه ای که در صورت ظاهر بی عیب باشد، ولی چون دست بر وی زنند از بسیاری کهنگی از هم پاشیده شود. (ناظم الاطباء) (المنجد) ، الرماد الهامد، البالی المتلبد بعضه علی بعض. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه). ج، هوامد