معنی به گوی به گوی(پسرانه) خوش سخن، دارای گفتار نیک، نام شخصیتی در منظومه ویس و رامین تصویر به گوی فرهنگ نامهای ایرانی
ره گوی ره گوی رَه گُوی. ره گو. مطرب و خواننده و خنیاگر و نغمه سرای. (از انجمن آرا) (از برهان) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) : حریف آمده مهمان و مطرب و ره گوی برون ماه صیام و درون ماه صیام. سوزنی (از جهانگیری) لغت نامه دهخدا