نام دستور خسرو پرویز. (فرهنگ شاهنامه) : به هر کاردستور بد برزمهر دبیری جهاندیده و خوب چهر. فردوسی، لقب جد موسی بن حسین انماط محدث است. (یادداشت مؤلف). واژه محدث در علم حدیث به کسی اطلاق می شود که توانایی بررسی و نقد حدیث را داراست. این افراد با استفاده از دانش وسیع در زمینه راویان، طبقات مختلف آنان، و شواهد مختلف، صحت یا سقم یک روایت را تعیین می کنند. محدثان با برقراری استانداردهای دقیق علمی، به مسلمانان کمک کردند تا از احادیث صحیح بهره برداری کنند و از اشتباهات جلوگیری نمایند. نام مؤبد بهرام گور: یکی موبدی نام او برزمهر بر آن رفتن راه بگشاد چهر. فردوسی. ابا موبدموبدان برزمهر چه ایزدگشسب آن مه خوبچهر. فردوسی نام دبیر انوشیروان. (فرهنگ شاهنامه) یکی از سران سپاه بهرام گور. (یادداشت مؤلف). پهلوان ایرانی زمان بهرام گور
برزیگر و زارع. (آنندراج) (انجمن آرا). برزگر. برزیگر و زراعت کننده. (برهان) : برزکاران جهانند همه روز و همه شب بجز از معصیت و جور ندروند و نکارند. ناصرخسرو. گهی بدرود خوشه ت برزکاری گهی بشکست شاخی باغبانت. ناصرخسرو. و رجوع به برز شود
ورزکار. (حاشیۀ فرهنگ اسدی). دهقان. فلاح. کشاورز. برزگر. زارع. زراعت کننده. (برهان) (آنندراج) : مردمان وی (دیلمان خاص) همه لشکریند یا برزیگر. (حدود العالم). مردمان این ناحیت جز لشکری وبرزیگر نباشند. (حدود العالم). و این کوفجان نیز مردمانی اند دزدپیشه و شبان و برزیگر. (حدود العالم). ز برزیگری رستی و کار سخت برآورد بخت تو زرین درخت. فردوسی. مساح میباید که از کرده و باغ بیرون نیاید تا برزیگر و معمار ارباب حاضر نشوند. (تاریخ قم 108) ، رساندن. رسانیدن. تبلیغ، برسیدن. (ناظم الاطباء). و رجوع به رسانیدن شود